در چند سال گذشته، راهحلهای مبتنیبر بلاک چین حتی در مقیاس کوچک شاهد کاربردهای مالی، حقوقی، بازیهای متنوع و برنامههای اجتماعی بودهاند. بااینحال، اینکه آیا لایه زیرساخت بلاک چین برای رشد و پیشرفت متاورس ضروری خواهد بود یا خیر، بیپاسخ باقی مانده است.
آیا متاورس باید روی یک بلاک چین باشد؟
پاسخ به پرسش بالا به این موضوع بستگی دارد که متاورس را چگونه تعریف کنیم. برخی از تعاریف متاورس، تنها بر عناصر تجربی آن تمرکز دارند. کلمه متاورس اغلب باعث میشود تصور کنیم که هدست واقعیت مجازی (VR) به گوش بگیریم و تجربهای فراگیر در دنیای مجازی بهدست آوریم.
این تعریفی اشتباه نیست؛ اما تعریفی ناقص از متاورس است. انتظار میرود این دنیای مجازی نسخه آیندهنگر از اینترنت باشد. این چشماندازی بسیار عالی است؛ اما چرا به اینترنت جدید نیاز داریم؟ پاسخ به پرسش یادشده در پاسخ به پرسشی دیگر نهفته است: آیا برای متاورس به بلاک چین نیاز داریم؟ در این مقاله از بلاگ تترلند، به تمام این سؤالات جواب دادهایم.
چرا به اینترنت جدید و پیشرفتهتری نیاز داریم؟
اینترنت فعلی ما ناکافی است؛ زیرا انگیزهها بهسمت مجموعه محدودی از ذینفعان اینترنت سوق داده و از سازندگان سوءاستفاده مواجه میشود و کاربران کنترل بسیار کمی بر دادههایشان دارند. آیا نسخه جدید اینترنت میتواند آن را تغییر دهد؟
اینترنت ازطریق برنامههایی مانند گوگل، مِتا (فیسبوک سابق)، اینستاگرام و آمازون ساخته و گسترش داده شده است. این برنامهها چندین تکنیک را برای جلب توجه کاربران بهکار میگیرند و درصورت داشتنش از آن درآمد کسب میکنند. با وجود امکان کسب درآمد ازطریق این برنامهها، کاربران بخش بسیار کوچکی از ارزشی را دریافت میکنند که به آنان تعلق میگیرد.
حتی وقتی کاربرانی که ارزش ایجاد کردهاند، پول بسیار کمی دریافت میکنند، برنامههایی که توجه کاربران را به خود جلب کردهاند، ثروتی برای خود و سهامدارانشان ایجاد کردهاند. اینترنت باید فراگیرتر باشد تا این موضوع تغییر کند.
مسئله مهم دیگر در اینترنت فعلی، سوءاستفاده از تولیدکنندگان محتواست. اینترنت ما را غرق محتوا کرده است؛ بااینحال، حتی سازندگان محتوای باکیفیت نیز بهندرت حقوق خود را دریافت میکنند. پلتفرمها و واسطههایی که فضای قفسههای وب را به این تولیدکنندگان محتوا ارائه میدهند، بیشترین درآمد را دارند؛ بنابراین، نتیجه میگیریم که این وضعیت باید تغییر کند و اینترنت با سازندگان باید سازگارتر باشد.
جدا از مکانیسمهای انگیزشی ناهنجار، اینترنت فعلی دادههای کاربر را نیز بدیهی میداند. کاربران اینترنت کنترل بسیار کمی بر دادهها و شبکههای خود دارند. چرا زمانیکه کاربر از فیسبوک به توییتر نقلِمکان میکند، باید برای ایجاد شبکه خود از ابتدا شروع کند؟ متاورس کلید این تغییر است.
چرا بلاک چین اینترنت را اصلاح میکند؟
اینترنت چندینمیلیون تراکنش داده را در ثانیه پردازش میکند. زیرساخت بلاک چین درمقایسهبا تکرار فعلی اینترنت در مراحل اولیه فناوری خود است. باوجوداین، بلاک چین فقط یک لایه زیرساخت نیست؛ بلکه لایهای اقتصادی نیز محسوب میشود. این ویژگیهای اقتصادی بلاک چین بهطوربالقوه میتواند مشکلات اینترنت را برطرف کند.
در دنیای مبتنیبر بلاک چین، توکنومیک پلتفرم متاورس (اینترنت جدید) انگیزههای فراگیرتری را فراهم میکند. این برنامههای کاربردی فراوجهی میتوانند ازنظر سهامداری (توکن حاکمیتی) و تشویق کاربر (توکن سودمند) فراگیر باشند. شرکتکنندگان فعال در اکوسیستمهای متاورس معمولاً توکنهای کاربردی دارند. بهعنوان مثال، شرکتکنندگان در بازیای بر بستر متاورس، توکنهای کاربردی خود را با بازیکردن بهدست میآورند.
متاورس به شرکتکنندگان اجازه میدهد تا بهعنوان کاربران و سازندگان پلتفرمها درآمد کسب کنند. تا زمانیکه مشارکتکنندگان در این اکوسیستمها به خلق ارزش ادامه دهند، آنان تشویق میشوند. ازآنجاکه این شرکتکنندگان ارزش بیشتری در اکوسیستم ایجاد میکنند، اعتبار بهدست میآورند و تأثیرگذار میشوند. اخلاق اساسی این است که کاربران مالک اعتبار و شبکه خود هستند، نه پلتفرمها.
دیگر ساختار اساسی طراحی متاورس، توکنهای غیرمثلی (NFT) است. NFTها پایداری ارزش را بهارمغان میآورند. هنگامیکه گیمر دارایی درون بازی را در بازی Web2 میخرد، فرصتی برای درآمد به استودیو بازی ارائه میدهد؛ بااینحال، آنان مالک آن دارایی نیستند. این در دنیای بلاک چین تغییر میکند. NFTها نهتنها امکان ایجاد و خرید و فروش داراییهای متاورس را برای کاربران فراهم میکنند؛ بلکه به آنان اجازه میدهند تا اعتبار اکوسیستم را در قالب توکنهای دارای ارزش جمعآوری کنند.
آیا بلاک چین برای سفر متاورس آماده است؟
دراصل، متاورس ایدئال باید روی ریلهای بلاک چین حرکت کند که انگیزههای فراگیر را بر محور سازندگان و کاربران میطلبد و درعینحال، تجربههای مجازی همهجانبه و یکپارچه را ارائه میدهد.
متاورس فقط به عناصر تجربی مربوط نمیشود؛ بلکه با جنبههای اقتصادی نیز ارتباط دارد. انگیزههای مالی باید حول محور ارزشآفرینان واقعی باشد. کسانی که محتوا تولید میکنند و بهطورمنظم در پلتفرم تعامل و تراکنش دارند، کسانی هستند که ارزش میآفرینند.