تئوری داو چیست؟ در یک دهه اخیر برای کاهش کلاهبرداریها ارزی، ارزهایی با پروتکلهای رمزگذاریشده به دنیا معرفی شدند. با ظهور این داراییهای دیجیتال افراد زیادی در سرتاسر جهان مشغول فعالیت در این حوزه شدند و خاطرات تلخ و شیرینی را تجربه کردند.
کسانی که هماکنون میخواهند قدم در این مسیر پرفرازونشیب بگذارند، باید ابتدا دانش خود را کامل کنند تا با اطلاعات دقیق معاملات خود را انجام دهند. آشنایی با ترفندهای تحلیل تکنیکال یکی از موضوعات مهم در این بازار است. در این مقاله از بلاگ تترلند، توضیح میدهیم که تئوری داو چیست و چگونه میتوان از تئوری داو در تحلیل تکنیکال استفاده کرد.
چارلز داو کیست؟
قبل از اینکه وارد بحث تئوری داو شویم، بهتر است خالق آن، یعنی چارلز داو را کمی بیشتر بشناسید. این فرد از بنیانگذاران Dow Jones & Company و مؤسس والاستریت ژورنال است. از چارلز داو میتوان بهعنوان یکی از نوابغ اقتصادی نام برد که آثار افکارش هنوز در بازارهای مالی باقی ماندهاند و کاربرد دارند.
شاخص حملونقل (DJT) و شاخص میانگین صنعتی (DJIA) با تلاش چارلز داو به ثمر نشستند. جالب است بدانید که چارلز داو هرگز تئوریهایش را روی کاغذ ننوشت؛ اما در والاستریت همیشه از او بهعنوان دانای خاص یاد میشد.
سالها پس از مرگ چارلز داو، فردی به نام ویلیام همیلتون مقالات و افکار او را جمعآوری کرد که امروزه این اطلاعات «تئوری داو» نامیده میشود.
تئوری داو چیست؟ بررسی اصول تئوری داو
Dow Theory یکی از اصول قدیمی و مهم تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است و براساس مشاهدات داو از رفتار بازار سهام توسعه یافته و هدف آن پیش بینی جهت حرکت بازار است. اصول اساسی تئوری داو تأکید بر روندهای بازار و نحوه شناسایی آنها دارد. طبق این تئوری، بازارها در روندهای بلندمدت و میانمدت و کوتاهمدت حرکت میکنند و تشخیص درست این روندها میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرند.
اصل اول: بازار همهچیز را منعکس میکند
این اصل بیان میکند که قیمتهای بازار تمامی اطلاعات موجود ازجمله اخبار و رویدادها و تحلیلهای مالی را بهطور کامل منعکس میکنند. این یعنی هر تغییری در شرایط اقتصادی یا سیاسی یا روانشناختی بهسرعت در قیمتها بازتاب مییابد. این دیدگاه که بازار بازتابدهنده تمامی اطلاعات است، از نظریه بازار کارا الهام گرفته است. به عبارت دیگر، تغییرات قیمتها نمیتواند تصادفی باشد و حتماً بهدلیل واکنش به اطلاعات جدید است.
در نتیجه، تحلیلگران تکنیکال بهجای تمرکز روی اخبار یا دادههای اقتصادی خاص، بیشتر به خود قیمتها توجه میکنند. این اصل تأکید میکند که تمام عوامل اقتصادی و روانی و خبری که میتواند روی بازار تأثیر بگذارد، بهطور خودکار در قیمتها انعکاس مییابد. بنابراین برای درک بهتر وضعیت بازار، تحلیلگران باید روی حرکت و الگوهای قیمت تمرکز کنند.
اصل دوم: بازارها در سه روند حرکت میکنند
طبق Dow Theory، بازار سه نوع روند اصلی دارد: روند اولیه (بلندمدت) و روند ثانویه (میانمدت) و روند خرد (کوتاهمدت). روند اولیه نشاندهنده جهت کلی بازار در دورههای زمانی طولانی است و معمولاً چندین ماه یا حتی سالها به طول میانجامد. این روند تعیینکننده جهت کلی بازار است و باید بهعنوان اصلیترین روند مدنظر باشد.
روند ثانویه نوسانهای کوچکتری را در دل روند اولیه منعکس میکند. این روند ممکن است اصلاحها یا نوسانهای معکوسی را در دورههای زمانی میانمدت نشان دهد و معمولاً از چند هفته تا چند ماه به طول میانجامد. در نهایت، روند خرد تغییرات جزئی و کوتاهمدت را پوشش میدهد که میتواند در طول چند روز یا حتی ساعات رخ دهد؛ اما برای تحلیلگران بلندمدت اهمیت کمتری دارد.
اصل سوم: روندهای اصلی دارای سه فاز هستند
طبق تئوری داو، روندهای اصلی (چه صعودی و چه نزولی) از سه فاز مجزا عبور میکنند. در بازار صعودی، اولین فاز به نام فاز انباشت شناخته میشود؛ جایی که سرمایهگذاران باتجربه شروع به خرید سهام میکنند و قیمتها بهتدریج افزایش مییابد. با رشد قیمتها، فاز مشارکت عمومی آغاز میشود که در آن سرمایهگذاران خرد و عموم مردم متوجه روند صعودی میشوند و شروع به خرید میکنند.
این فاز معمولاً طولانیترین مرحله است و بهدلیل افزایش تقاضا، قیمتها با سرعت بیشتری رشد میکنند. در نهایت، بازار وارد فاز افراط میشود که در آن سرمایهگذاران حرفهای شروع به فروش میکنند و از بازار خارج میشوند. این در حالی است که عموم مردم همچنان به خرید ادامه میدهند و بازار در حال رسیدن به اوج خود است.
در مقابل در بازار نزولی اولین فاز، فاز توزیع نام دارد که در آن اطلاعات مربوط به کاهش قیمتها بهتدریج در بین سرمایهگذاران پخش میشود و سرمایهگذاران حرفهای شروع به خروج از بازار میکنند. سپس فاز مشارکت عمومی فرامیرسد؛ جایی که سرمایهگذاران خرد با مشاهده کاهش قیمتها، بهسرعت شروع به فروش میکنند تا از ضررهای بیشتر جلوگیری کنند.
این فاز نیز مانند بازار صعودی طولانیترین مرحله است. سرانجام بازار وارد فاز وحشت میشود. زمانی که امید به بهبود از بین میرود و سرمایهگذاران بهصورت گسترده سهام خود را میفروشند، به کاهش شدیدتر قیمتها منجر میشود.
اصل چهارم: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند
داو بر این باور بود که برای تأیید صحت روند، باید شاخصهای مختلف بازار همگی نشاندهنده همان روند باشند. به عبارت دیگر، اگر شاخص نشاندهنده روند صعودی باشد، شاخصهای دیگر نیز باید آن را تأیید کنند تا بتوان با اطمینان گفت که بازار در روند صعودی قرار دارد. اگر شاخصها بهصورت متناقض رفتار کنند، احتمال دارد که روند فعلی پایدار نباشد.
اصل پنجم: حجم معاملات باید روند را تأیید کند
یکی دیگر از اصول اساسی تئوری داو این است که حجم معاملات باید با روند قیمت هماهنگ باشد. در روند صعودی، حجم معاملات باید با افزایش قیمتها افزایش یابد و در روند نزولی نیز، باید حجم معاملات با کاهش قیمتها همراستا باشد. به عبارت دیگر، حجم معاملات بهعنوان تأییدکننده جهت روند عمل میکند.
اگر حجم معاملات همزمان با افزایش قیمتها کاهش یابد، ممکن است نشانه ضعف روند صعودی باشد و احتمال تغییر جهت بازار وجود دارد. تحلیلگران از این اصل برای شناسایی قدرت و دوام روند استفاده میکنند و حجم معاملات را بهعنوان یکی از شاخصهای مهم در کنار تغییرات قیمتها مدنظر قرار میدهند.
اصل ششم: روندها تا زمان بروز نشانههای معکوس ادامه دارند
این اصل Dow Theory تأکید میکند که روندها تا وقتی شواهد قطعی از معکوسشدن آنها مشاهده نشود، به حرکت خود ادامه خواهند داد. به بیان بهتر، تغییرات موقتی یا نوسانهای کوتاهمدت نمیتواند دلیلی برای تغییر جهت روند اصلی باشد؛ مگر اینکه شواهد مستندی از تغییر روند به دست آید.
سرمایهگذاران باید صبور باشند و تا زمانی که سیگنالهای روشنی از تغییر روند مشاهده نشده، در جهت اصلی روند سرمایهگذاری کنند. این اصل باعث میشود تا از تصمیمگیریهای عجولانه و احساسی جلوگیری شود و سرمایهگذاران بتوانند از روندهای بلندمدت بهرهبرداری کنند.
هنگام تحلیل تکنیکال و معامله با توجه به تئوری داو، باید چه نکاتی را در نظر بگیریم؟
هنگام تحلیل تکنیکال و معامله با توجه به تئوری داو، سرمایهگذاران باید به چند نکته اساسی توجه کنند تا از این اصول به بهترین شکل بهرهبرداری کنند. تئوری داو تأکید میکند که بازار در روندهای مختلف حرکت میکند و تشخیص این روندها و تأیید آنها با استفاده از حجم معاملات و شاخصهای دیگر از اهمیت فراوانی برخوردار است. با تمرکز بر روندهای اولیه و میانمدت و کوتاهمدت و اجتناب از تصمیمگیریهای احساسی، سرمایهگذاران میتوانند تصمیمات دقیقتری بگیرند. رعایت نکات زیر به تحلیل بهتر و مدیریت ریسک کمک میکند:
- تمرکز بر روند اولیه: طبق تئوری داو مهمترین روند، روند اولیه است که میتواند چندین ماه یا سال ادامه پیدا کند. سرمایهگذاران باید بیشتر تمرکز خود را بر این روند بلندمدت بگذارند و از نوسانهای کوتاهمدت و موقتی برای تصمیمگیریهای کلان استفاده نکنند. این رویکرد به تصمیمگیریهای پایدارتر و کمتر احساسی منجر میشود.
- همراهی روند و حجم معاملات: حجم معاملات باید روند بازار را تأیید کند. در روند صعودی، حجم باید افزایش و در روند نزولی، کاهش پیدا کند. اگر روند قیمتها بدون افزایش حجم ادامه یابد، ممکن است نشاندهنده ضعف روند باشد و هشدار برای اصلاح یا تغییر جهت محسوب شود.
- تأیید روند توسط شاخصهای مختلف: یکی از اصول تئوری داو این است که شاخصهای مختلف روند را باید تأیید کنند. برای مثال، شاخصهای صنعتی و حملونقل باید همزمان نشاندهنده روند مشابهی باشند تا روند را معتبر بدانیم. اگر شاخصها با هم همخوانی نداشته باشند، باید با احتیاط بیشتری به روند نگاه کرد.
- شناسایی فازهای مختلف روند: هر روند اصلی سه فاز دارد: ۱. انباشت؛ ۲. مشارکت عمومی و افراط در بازار صعودی و توزیع؛ ۳. مشارکت عمومی و وحشت در بازار نزولی. شناخت این فازها به سرمایهگذاران کمک میکند که بدانند در چه مرحلهای از چرخه قرار دارند و آیا زمان مناسبی برای ورود به بازار یا خروج از آن است.
- اجتناب از تصمیمگیریهای کوتاهمدت: تئوری داو توصیه میکند که نباید نوسانهای کوتاهمدت و جزئی را بهعنوان نشانهای از تغییر روند اصلی در نظر گرفت. سرمایهگذاران باید صبور باشند و تا زمان بروز نشانههای قطعی از تغییر جهت روند، به استراتژیهای خود پایبند بمانند.
- توجه به تغییرات جزئی بهعنوان سیگنالهای هشدار: درحالیکه تئوری داو به صبر توصیه میکند، تغییرات جزئی و نامتناسب در حجم معاملات یا رفتار شاخصها میتواند بهعنوان هشدارهایی برای تغییر روند آتی باشد. این سیگنالها باید در کانون توجه قرار گیرند تا از ضررهای احتمالی جلوگیری شود.
جمعبندی
تئوری داو یکی از اصول بنیادی تحلیل تکنیکال است که به سرمایهگذاران کمک میکند تا روندهای بازار را شناسایی و پیشبینی کنند. با تمرکز بر روندهای اصلی و فازهای مختلف بازار، این تئوری ابزاری قدرتمند برای تحلیل حرکت قیمتها و تصمیمگیریهای استراتژیک در معاملات فراهم میکند. با توجه به نوسانها و پیچیدگیهای بازارهای مالی، بهویژه بازار ارزهای دیجیتال، استفاده از تئوری داو میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا با دقت بیشتری حرکتهای بازار را تحلیل و از تصمیمات عجولانه جلوگیری کنند.