درایوچین (Drivechian) یکی از سازوکارهای فنی مرتبط با فناوری زنجیرههای جانبی یا «سایدچین» (Sidechian) است که میخواهد قابلیتها و کارکردهای تازهای را به شبکه بیت کوین بیفزاید.
از نگاهی دیگر، درایوچینها را میتوان گونهای ویژه از زنجیرهای جانبی دانست. گفتنی است که زنجیرههای جانبی توصیفگر بلاک چینهایی هستند که میتوانند به موازات هم و در مجاورت زنجیره اصلی فعالیت کنند.
هریک از زنجیرههای جانبی معمولاً رمزارزهای بومی خود را دارند؛ بااینحال، ازنظر امنیت بر زنجیرهای اصلی متکیاند. برای مثال، «استکس» (Stacks) زنجیرهای جانبی است که توکنی بومی به نام «استیایکس» (STX) دارد. بااینحال، شالوده امنیتی آن برپایه بلاک چین بیت کوین بنا شده است.
در این مقاله از بلاگ تترلند، میخواهیم مفهوم درایوچین و نقش آن در ارتقای عملکرد بیت کوین را واکاوی کنیم. پس تا پایان با ما همراه باشید.
چیستی درایوچین
درایوچین را میتوان زنجیره فرزند دانست که فاقد رمزارز بومی است؛ اما آن را از زنجیره والد خود وام میگیرد. زنجیره والد یا زنجیره اصلی بلاک چینی است که بار تأمین امنیت زنجیره فرزند را بر دوش میکشد. برای مثال، پروژه «آراسکی» (RSK) بیشتر بهعنوان زنجیره جانبی شناخته میشود. باوجوداین، دقیقتر آن است که آن را گونهای ترکیبی از درایوچین و سایدچین بدانیم.
در قلمرو بلاک چین، درایوچین و سایدچین هر دو گاه بهجای یکدیگر بهکار میروند؛ بنابراین، فارغ از آنکه پروژه را در دسته درایوچینها در نظر بگیریم یا در دسته سایدچینها، باید بدانیم که هر دو راهکاری برای ارتقای قابلیتها و کارکردهای بیت کوین هستند.
بیت کوین و مسئله امنیت
برخی از کارشناسان بر این باورند که درایوچینها پدیدههایی ضروری برای بقای شبکه بیت کوین هستند. آنان درایوچینها و سایدچینها را محرکهایی بایسته برای افزایش درآمد ماینرهای بیت کوین از محل کارمزد تراکنشها میدانند.
بهزعم کارشناسان، اگر درایوچینها و سایدچینها کنار گذاشته شوند، سرانجام استخراج بیت کوین به فعالیتی زیانده تبدیل میشود. این اتفاق میتواند زمینهساز بروز اختلال امنیتی در شبکه بیت کوین و حتی فروپاشی آن شود.
برای درک بهتر این استدلال بهتر است نگاهی به کمّوکیف درآمدزایی ماینرها از شبکه بیت کوین بیندازیم. درحالحاضر، بخش عمدهای از درآمد ماینرها از محل پاداش بلاک و در قالب واحدهای تازه از رمزارز بیت کوین حاصل میشود.
مطابق نقشه راه ضدتورمی بیت کوین، این پاداش تا سال ۲۱۴۰ بهطورپیوسته و با نرخ ثابتی کاهش مییابد، تا زمانیکه دیگر هیچ بیت کوینی برای استخراج باقی نماند. از آن هنگام بهبعد، فقط یک منبع درآمد برای ماینرها باقی میماند و آن کارمزدها تراکنشهاست.
بنابراین با کاهش پاداش بلاک در فرایند استخراج، کارمزد تراکنشها باید بهطورپیوسته افزایش یابد تا ماینرها بتوانند به بقایشان ادامه دهند و بار تأمین امنیت شبکه بیت کوین را بهدوش بکشند. درست در همین نقطه است که ضرورت راهاندازی زنجیرههای جانبی و درایوچینها بر همگان آشکار میشود.
طرفداران زنجیرههای جانبی بر این باورند که این راهکارها پای نوآوریهای فنی و اقتصادی را به بلاک چین بیت کوین باز میکنند و میتوانند آن را به بستری برای زیست پروتکلها و پروژههای رمزارزی تبدیل کنند.
با افزایش این پروژههای بالاسری در بلاک چین بیت کوین، ترافیک آن و بالتبع کارمزد تراکنشهای این شبکه افزایش پیدا میکند. با افزایش کارمزدها، افت درآمد ماینرها از محل پاداش بلاک جبران میشود و میتوان امیدوار بود که شبکه بیت کوین بتواند همچنان به بقای خود ادامه دهد.
خلق بازاری آزاد برای بیت کوین
فلسفه نهفته در ورای مفهوم درایوچین و زنجیرههای جانبی به خلق درآمد پایدار برای ماینرها و تأمین پایای امنیت شبکه بیت کوین محدود نمیشود. برخی از فعالان حوزه رمزارزها بر این باورند که زنجیرههای جانبی میتوانند زمینهساز آشتی و مفاهمه گروههای ناهمساز در جامعه کاربری بیت کوین شوند.
از هنگام شعلهورشدن مناقشه اندازه بلاک در شبکه بیت کوین، گروههای ناهمساز پرشماری در جامعه کاربری بیت کوین ظهور کردهاند که هریک خواهان پیشبرد فنی پروتکل بیت کوین در راستای اهداف مطلوب خود هستند.
با معرفی مفهوم درایوچین و زنجیرههای جانبی، هریک از این گروهها میتوانند با ایجاد زنجیره فرزند، ایدههای خود را بدون ایجاد تغییر در زنجیره اصلی بیت کوین پیش ببرند. بنابراین، میتوان امیدوار بود که رؤیای خلق بازار آزاد برای پیادهسازی ایدههای مختلف در بستر شبکه بیت کوین میتواند رنگ واقعیت به خود بگیرد.
پیادهسازی درایوچین در عمل
پیادهسازی درایوچینها مستلزم توافق جمعی کاربران بیت کوین بر سر دو راهکار پیشنهادی است. در شبکه بیت کوین از این راهکارها با عنوان «BIP» یا «راهکار پیشنهادی بهبود پروتکل» یاد میشود.
جامعه کاربری بیت کوین بسته به درجه اهمیت و اثرگذاری این راهکارها آنها را بررسی میکند و درنهایت، یا به پیادهسازی آنها رأی میدهد یا دست رد به سینه آنها میزند. ناگفته نماند پیادهسازی درایوچین مستلزم دستیابی به اجماع عمومی حول محور این دو راهکار پیشنهادی است:
۱. راهکار BIP 300
این راهکار با عنوان سپردههای هشریت شناخته میشود. سپرده هشریت یا Hashrate Escrow یکی از مؤلفههای اصلی راهکار درایوچین برای تسهیل نقلوانتقال کوینها از بلاک چین بیت کوین به زنجیرههای جانبی و برعکس است.
این بخش عملکردی مشابه به سپردههای چندامضایی در پروژههایی همچون RSK یا Liquid دارد و بهجای یک فدراسیون، گروهی نامتمرکز از ماینرهای بیت کوین زمام کنترل آن را در دست دارند.
۲. راهکار BIP 301
از این راهکار با عنوان «ماینینگ ادغامشده کور» نیز یاد میشود. این راهکار متضمن تأمین امنیت درایوچینها و ازدستنرفتن پشتوانه کوینهای منتقلشده به زنجیرههای جانبی است.
در این شیوه از استخراج، ماینرها نیازمند اجرای گره مبتنیبر درایوچین نیستند و با انعقاد قرارداد با فول نود درایوچین میتوانند در درآمدزایی از کارمزد تراکنشهای انجامشده در بستر درایوچینها شریک شوند.
جمعبندی
پرسشی که دراینمیان شاید به ذهن خطور کند، این است که چرا مفهوم درایوچین با وجود مزایایش، رنگ پیادهسازی به خود ندیده است؟ پاسخ این است که اجرای درایوچینها در پروتکل بیت کوین مستلزم وقوع انشعاب نرم یا سافت فورک است. درست مانند «تپروت» (Taproot) که چندی پیش در قالب سافت فورک پیادهسازی شد.
علاوهبراین، پیادهسازی راهکارهایی همچون درایوچینها نیازمند مشارکت همهجانبه توسعهدهندگان به پیچیدگیهای فنی و ساختارهای انگیزشی است. گرچه شاید راهاندازی درایوچین ازنظر فنی چندان دشوار نباشد، طراحی ساختار انگیزشی برای این مفهوم ازنظر نظریه بازی، کار پیچیدهای است.
بااینحال، تردیدی نیست که جامعه کاربری بیت کوین دیر یا زود راهحلی برای راهاندازی درایوچینها مییابند و این شبکه بلاک چینی دیرپا را به بستری برای میزبانی از پروژههای بلاک چینی بدل میکنند.